امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crack Up

ˈkrækˈəp krækʌp krækʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb C2
(از نظر روحی) از هم پاشیدن، بیمار شدن، در هم شکستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
phrasal verb
ستودن، تمجید کردن
phrasal verb
(ماشین را) خرد و خمیر کردن
phrasal verb
از ته دل خندیدن
phrasal verb
کسی را از ته دل خنداندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crack up

  1. phrasal verb break down mentally
    Synonyms: become demented, become psychotic, blow a fuse, collapse, come apart at seams, decline, derange, deteriorate, fail, flip out, freak out, go bonkers, go crazy, go nuts, go off deep end, go off rocker, go out of mind, go to pieces, have breakdown, schizz out, sicken
    Antonyms: be calm
  2. phrasal verb Laugh heartily
  3. phrasal verb Cause to laugh heartily
  4. phrasal verb Cry up, to extol

ارجاع به لغت crack up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crack up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crack up

لغات نزدیک crack up

پیشنهاد بهبود معانی